جدول جو
جدول جو

معنی مال امیر - جستجوی لغت در جدول جو

مال امیر
(اَ)
مال الامیر. ایذه. ایذج. در نوزده فرسنگی مشرق شوشتر و آن قصبۀ مرکزی بختیاری است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ثم سافرنا من مدینه تستر... و وصلنا الی مدینه ایذج و تسمی ایضاً مال الامیر. (ابن بطوطه، یادداشت ایضاً). و رجوع به مالمیر و ایذه و ترجمه سفرنامۀ ابن بطوطه ص 184 شود
لغت نامه دهخدا
مال امیر
ایذه نام جایی است
تصویری از مال امیر
تصویر مال امیر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ)
دهی از دهستان چمچال است که در بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان واقع است و 340 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
ایذج، ایذه، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، از جاهای تاریخی در ناحیۀ بختیاری است که در 115 هزارگزی مشرق شوشتر واقع شده است و دارای مجسمه ها و معابد و بناها و کتیبه هایی به خط میخی است، (از جغرافیای سیاسی کیهان)، و رجوع به مال امیر و ایذه شود
لغت نامه دهخدا
تیره ای ازایهاوند هفت لنگ، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 73)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 70 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و بر سر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه واقع است و 25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است از دهستان مال اسد بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در 16 هزارگزی خاور چقلوندی و 9 هزارگزی جنوب خاوری راه فرعی چقلوندی به بروجرد. ناحیه ای است تپه ماهوری و سردسیر و مالاریایی. دارای 90 تن سکنه که زبان آنها لری و فارسی و مذهبشان شیعی است. آب آنجا از چشمه سارها و محصول غلات و صیفی و تریاک و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش و سیاه چادر می بافند. راه مالرو و ساکنین آنجا از طایفۀمال اسدند و در ساختمان و چادر سکونت دارند و زمستانها بقشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی از دهستان خاده بخش دلفان شهرستان خرم آباد. 15 هزارگزی جنوب خاوری نورآباد 15 هزارگزی جنوب خاوری راه خرم آباد به کرمانشاه. جلگه، سردسیر مالاریائی، 360 تن سکنه، آب از سراب سیاره. محصول: غلات، تریاک، توتون، لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری. راه آن مالرو است. ساکنین از طایفۀ خاده میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
قریه ای است در هفت فرسنگی میانۀ جنوب و مغرب شول کپ. (از فارسنامه ناصری)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
ضمانت ملکی جهت بدهی. (ناظم الاطباء) (از جانسون)
لغت نامه دهخدا
(لِ اَ)
نام تیره ای از طایفۀ بکش از قبایل ممسنی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نام یکی از طوایف هفت لنگ بختیاری که در مال امیر سوسن سکنی دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 74)
لغت نامه دهخدا